جدول جو
جدول جو

معنی پخ هکارده - جستجوی لغت در جدول جو

پخ هکارده
اخم کرده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پرکندن مرغ و پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
انحنایی که مسیر پرواز پرنده از لحظه ی پرش از زمین تا رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، گستردن
فرهنگ گویش مازندرانی
باز کردن، گشودن، خجالت کشیدن، تعارف کردن، باز کردن در و پنجره، باز گرداندن به عقب، بریدن قسمتی از
فرهنگ گویش مازندرانی
قطع کردن، بریدن رگ و پی حیوان با تبر، زخم زدن به درخت که
فرهنگ گویش مازندرانی
عادت کرده حیوان یا انسان مانوس و مالوف
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن، صدای برخاسته از کشیده شدن جسمی بر جسم دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
سیخ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را مسخره کردن، سرد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی